ایمیل پشتیبانی | info@rooyansystem.net |
تلفن های تماس با ما رویان سیستم:22059631-22023622
|
در بازار متغیر کنونی و همراه با رشد فناوری اطلاعات در سازمان ها،سوق به سوی داشتن زیرساختهای توانمند از جمله سیستم های اطلاعاتی، از چالش های استراتژیک سازمان ها می باشد. به نحوی که در طی دوره های مختلف مدیران با پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی مختلف در سازمان سعی در کسب اطلاعات مناسب از سیستم های خود داشته اند. سازمانها دریافتهاند که دیگر تغییرات تدریجی و سطحی راهگشای مشکلات آنان نیست و برای بقای سازمان لازم است تغییراتی اساسی و زیربنایی در سازمان ایجاد شود. هوشمندی کسب و کار یا هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن به عنوان راهکاری برای سازمان های امروزه مطرح شده است.[1]
در معماری جدید سازمانی، جایگاه سیستم های هوش کسب و کار بسیار برجسته است، چرا که به مثابه دماسنجی می ماند که اوضاع و احوال سازمان را بر اساس کارکرد واحد های مختلف نشان می دهد. در غیاب این دماسنج، هیچ گونه دیدی، هر چند کلی، از میزان پیشرفت کسب و کار در بازار و نحوه عملکرد واحد های مختلف سازمان به دست نخواهد آمد و همچنین هیچ معیاری برای تصمیم گیری درزمینه راهبرد سازمان در بازار و نحوه اتخاذ تصمیم در شرایط خاص و بحرانی وجود نخواهد داشت.
بدلیل اینکه تصمیم گیری به روش سنتی باعث به مخاطره افتادن امنیت، بقائ و سود آوری میگردد، هوشمندی کسب و کار به عنوان ابزاری برای جمع آوری، و تحلیل داده های ساختاری و غیر ساختاری مورد استفاده شرکتها است که آنها را از مزیت های تکنولوژیکی اطلاعات مدرن بهره مند می سازد.
سیستم های هوش تجاری با اصلاح و شفاف سازی جریانهای اطلاعاتی و مدیریت دانش سازمانها را برای موارد ذیل توانمند ساخته و به حل چالشهای ممکن پیش رو ی مدیران کمک می کنند: [9]،[19]
- استمرار سود دهی از فروش محصولات
- تحلیل هزینه ها
- نظارت بر محیط اطراف
- کشف کلاهبرداری ها و قانون شکنی ها
سیستم های هوشمند کسب و کار و کاربردهای آن در سطوح سازمان
مسئله بهره وری بیشتر سازمان و کاهش هزینه های سازمان همواره از مهمترین دغدغه های مدیران در سازمانهای مختلف بوده است. ارزش سیستم های هوش تجاری در تجارت به طور عمده بر این واقعیت دلالت دارد که چنین سیستم هایی، اطلاعاتی را ارائه میدهند که ممکن است به عنوان پایه ای برای ایجاد و تغییرات اساسی در یک شرکت خاص بکار روند. از جمله میتوان به برقراری زمینه های جدید برای همکاری، کسب مشتریان جدید، شناسایی بازارهای جدید و ارائه محصولات جدید برای مشتریان اشاره کرد. سیستم های هوش تجاری تصمیم گیری را در تمامی سطوح مدیریت مورد حمایت قرار می دهند.
تعیین گرایش های تجاری سازمان، تحلیل عمق سازمان،پیش بینی وضعیت بازار و بالا بردن توانایی رقابتی سازمان در بازار، بالا بردن میزان سوددهی سازمان، تنضیم قیمت ها به نحو مطلوب، بالا بردن میزان فروش، کاهش هزینه ها، تحلیل سبد خرید، بالا بردن میزان رضایت مشتری، شناسایی مشتریان دائمی و حفظ آنها، تحلیل های مورد نیاز برای تقسیم بندی مشتری، بالا رفتن کارایی سازمان در انجام امور داخلی، قابلیت زمانبندی امور در سازمان بصورت دقیق، توانایی استفاده مناسب از منابع اطلاعاتی موجود در سازمان، توانایی فراهم کردن اطلاعات با کیفیت بالا، ایجاد توانایی اتخاذ تصمیمات سریع در سازمان، نشخیص زود هنگام خطرات و فرصتها، کمک به ردگیری منشا ا صلی فاکتورهای حیاتی کارایی یک سازمان و ... ، اغلب اهداف ذکر شده فوق دارای رویکرد کاربردی می باشند. [17]، [20] هوش تجاری علاوه بر این اهداف کاربردی، برخی اهداف مهم زیرساختی هم دارد:
- در سطح راهبردی، سیستم های هوش تجاری، امکان تنظیم دقیق هدف ها و پیگیری تحقق آنها را فراهم میسازند. ارائه گزارش های مقایسه ای مختلف مانند نتایج حاصل از بررسی های تاریخی، سودمندی پیشنهادهای خاص، اثربخشی مجاری توزیع اطلاعات همراه با شبیه سازی نتایج مربوط به توسعه و پیش بینی اینده بر پایه برخی پیش فرضها را ممکن می سازد.[9]تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل غیر ساختار یافته قرار دارد و نتایج حاصل از آنها تاثیرات بلند مدت و کلانی در سازمان دارند.
- در سطح تاکتیکی، سیستم های هوش تجاری، ممکن است پایه ای را برای تصمیم گیری منطبق با مدیریت بازار، مدیریت فروش، مدیریت مالی،مدیریت سرمایه و ..... بوجود آورند.این سیستم ها اجازه میدهند که شرکت نسبت به اقدامات آتی خوشبین بوده و عملکرد تکنولوژیکی، مالی و یا سازمانیش را در جهت تحقق هدف های راهبردی شرکت و اثربخشی بیشتر آن، اصلاح کند. تصمیمات گرفته شده در ایده در این سطح، غالبا در حوزه مسائل ساختار یافته بوده و توسط مدیران میانی گرفته می شوند.
- در سطح عملیاتی، سیستم های هوش تجاری برای انجام تحلیل های موردی و پاسخ به پرسشهای مرتبط با عملیات مداوم بخشها، برآوردهای مالی به روز شده، فروش و همکاری با فروشندگان، مشتریان و ... مورد استفاده قرار می گیرند. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسائل ساختار یافته می باشد و توسط مدیران عملیاتی گرفته می شوند.
کلیه اهداف مذکور در سازمانها بیشتر مربوط به ایجاد یک بستر، چارچوب و معماری باثبات قابل گسترش، تعامل پذیر و منعطف است که امکان بکارگیری فناوری های نوین تجاری را در سازمان فراهم می کند. [9]، [23]
پیش نیازهای استقرار هوش تجاری در سازمان ها
آیا همه سازمانها به سیستمهای گزارشگیری هوشمند نیاز دارند ؟ آیا همه آنها توانائی پیاده سازی هوش تجاری را دارند؟ آیا جهت پیاده سازی هوش تجاری باید در سازمان تغییراتی صورت گیرد ؟ آنچه که تحقیقات نشان میدهد اینست که استفاده از هوش تجاری به سرعت در حال رشد است و سازمانهایی که مقیاس متوسط و بزرگ دارند تمایل بیشتری جهت استفاده از اینگونه سیستمها دارند.
پس از اینکه نیاز به وجود سیستم هوش تجاری در سازمان مشخص شد، سوالی که برای مدیران سازمانها مطرح میشود اینست که آیا در سازمان آنها آمادگی طراحی و پیاده سازی هوش تجاری وجود دارد یا خیر؟ چه زیر ساختهایی جهت پیاده سازی هوش تجاری نیاز است و آیا معیارهایی وجود دارد که بر اساس آن بتوان آمادگی سازمان را سنجید؟
هوش تجاری مجموعه توانایی ها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. در چارچوب پیشنهادی پیاده سازی هوش تجاری، به طور موثر از سه مهارت تجارت، سازمان و فناوری اطلاعات برای پیاده سازی هوش تجاری استفاده شده است. به نوبه خود هر یک از این مهارت ها، تاثیر قابل توجهی در فرآیند پیاده سازی هوش تجاری دارند. [8]، [31]
در واقع، هدف از ارائه این چارچوب، معرفی جنبه های درگیر در پیاده سازی هوش تجاری است. زمینه های اساسی این سیستم، به طور کلی از سه قسمت تشکیل شده است(شکل 1):
شکل 1: چارچوب پیشنهادی پیاده سازی هوش تجاری
- مهارت های تجاری: سازمان باید قادر باشد به سرعت تغییرات بازار را برای انطباق فرآیندهایش، با شرایط موجود تحلیل نماید. همچنین با توجه به درخواست متعدد مشتریان، با استفاده از ابزارهای مختلف برای تصمیم گیری، نیازها و انتظارات را اولویت بندی و استراتژی قویی داشته باشد.
مهارت های فناوری اطلاعات : سازمان باید تمام زیرساخت های لازم را در جهت بروز رسانی با شناسایی، جمع آوری و دریافت
داده ها و ذخیره و حفظ آنها فراهم آورد و قادر به یکپارچه سازی داده های موجود باشد. همچنین با استفاده از فناوری اطلاعات، بر برنامه های هوش تجاری نظارت کند و به این فرآیند به طور موثر کمک نماید.
از بعد تکنولوژی و فنی، وجود نرم افزارهای عملیاتی و میزان بلوغ تکنولوژی اطلاعاتی در سازمان یکی از فاکتورهای اساسی در استقرار هوش تجاری می باشد. هنگامیکه روند جمع آوری اطلاعات در سازمان بصورت مکانیزه و از طریق نرم افزارهای کاربردی صورت گیرد، استقرار هوش تجاری در سازمان سریعتر و با سهولت بیشتری انجام می پذیرد.
- مهارت های سازمانی: سازمانها باید کارکنان خود را برای پیاده سازی این سیستم جدید درگیر نمایند، فرهنگ سازمانی مناسب به وجود آورند، تلاش برای پیاده سازی به شکل گام به گام نمایند به دلیل اینکه در این بخش، اگر دقت کافی نشود، کارکنان و پرسنل در برابر تغییرات جدید مقاومت می نمایند. از سوی دیگر، سازمان باید به کاوش و توصیف داده ها بپردازد و در نهایت آنها را با دقت؛ تحلیل و خلاصه نماید. در مهارت های سازمانی از بعد مدیریتی، مواردی مانند: میزان حمایت مدیریت ارشد سازمان از پروژه اهمیت بسزائی دارد. پیاده سازی هوش تجاری در مقیاس سازمانی یکپارچگی در کلیه واحدهای سازمان را منجر میشود که این مسئله نیازمند حمایت همه جانبه بخشهای مختلف و تمایل آنها جهت به اشتراک گذاشتن داده های مربوط به خود میباشد. میزان آشنائی مدیران سازمان با ابزارهای تحلیل اطلاعات معیار دیگری است که بر اساس آن میتوان توانائی سازمان را در اینگونه پروژه ها سنجید.[19]
معیارهای سنجش زیر ساخت استقرار هوش تجاری در سازمان
استقرار سیستم های هوش تجاری، برای سازمانهایی مناسب است که در آنها فرهنگ کاری و فرآیند های کاری با اطلاعات و فناوری اطلاعات هماهنگی داشته باشد.[12] چند نمونه از مهمترین شاخص های این هماهنگی عبارتند از:
- وجود تحقیقات و بررسی های مداوم و مستمر درباره نیازهای اطلاعاتی سازمان( نیازهای فعلی و آتی)
- همکاری و ارتباط مبتنی بر اعتماد میان کاربران فناری اطلاعات سازمان مانند تصمیم گیرندگان و کارکنان عملیاتی سازمان با کارمندان و فعالان فناوری اطلاعات و مراکز دانش در سازمان
- وجود و نهادینه شدن فرهنگ اشتراک گذاری اطلاعات، دانش و تجربیات در سازمان
- درک نیاز، تمایل و توانایی در انجام فراتحلیل ها و استفاده از آنها نزد مدیران سازمان جهت مدیریت بهتر سازمان
- مشارکت موثر فناوری اطلاعات و کسب و کار سازمان
چالشهای BI
در راستای ایجاد BI، برخی مشکلات و چالش های مهم سازمان عبارتند از:
• ایجاد BI در سازمان نیاز به همکاری تنگاتنگ بین واحدهای مختلف داخل و خارج سازمان دارد.
• معمولا تعیین و تعریف اهداف مورد نظر سازمان در BI مشکل است.
• اغلب سازمان ها به دلیل نداشتن اطلاعات کافی، راه اندازی BI در یک سازمان را غیرعملی یا بسیار مشکل می دانند.
• جمع آوری و یکپارچه کردن اطلاعات از platform های سخت افزاری و نرم افزاری نامتجانس (heterogeneous).
• مدیریت سیستم های توزیع شده ای که هیچ نقطه مشترک کنترلی ندارند و دارای فعالیت های حساس به زمان می باشند. (time-sensitive operations).
• بهبود دسترسی به داده ها بدون افزایش هزینه ها.
• به هنگام سازی (update) های متوالی داده های سازمان با افزایش سریع ترافیک، بار زیادری را به شبکه های ارتباطی فعلی تحمیل می کند.
• Back up برداشتن، بازیابی اطلاعات (recovery) و بایگانی کردن اطلاعات (archiving).
• استفاده موثر و به کارگیری مفید از فناوری های نوین بدون نیاز به زمان ازکارافتادن زیاد (downtime) سیستم های سازمان و هزینه بالا و آموزش های مجدد حرفه ای برای کارکنان.
• تهیه و به کارگیری سرورهای قابل گسترش (scalable servers) برای اجرای برنامه های کاربردی با اندازه های terabyte.
• تهیه و به کارگیری حافظه های (storage) ذخیره برای حفاظت داده ها به صورتی که قابل گسترش و قابل مدیریت باشند.
• سیستم های فعلی (داخل و خارج سازمان): بسیاری از سازمان ها قبل از استقرار هوش تجاری سال هاست که از سیستم های جامع و بزرگ مختلفی استفاده می کنند. این سیستم ها به قدری در سازمان نفوذ کرده اند که تصمیم به کنار گذاشتن آن ها از فرایندهای تجاری سازمان بنا به دلایل مختلف غیرممکن است. BI به دلیل پیشنهاد framework جدید ممکن است با بسیاری از ساختارهای قبلی ناسازگار باشد. حل مشکل ناسازگاری بین سیستم های موجود و سیستم BI یکی از مهمترین چالش های سازمان است.
• فرایندهای فعلی (داخلی و خارجی): فناوری جدید BI به همراه ساختار جدید و بستر فنی نوینی که به همراه می آورد، برای رسیدن به کارآیی مطلوب و استفاده بهینه از تمامی قابلیت هایش نیازمند تغییر برخی فرایندهای تجاری قدیمی سازمان و سازگار شدن آن ها با فناوری نوین دارد. هزینه بر بودن این تغییر، مقاومت کارکنان و خود سازمان از چالش های مهم استقرار BI در یک سازمان است.
• سیستم های توزیع شده: یکی از مهمترین چشم انداز های BI استقرار یک معماری یکپارچه برای داده ها و اطلاعات سازمانی است. با توجه به عدم وجود چنین رویکردی در سازمان های حال حاضر یکی از چالش های BI مدیریت و پردازش منابع توزیع شده ای از داده و اطلاعات است که در نقاط مختلف سازمان بدون هیچ گونه ارتباطی پخش شده اند.
• برداشت نادرست از مفهوم BI: برداشت های نادرست از BI مانند هر فناوری نوین دیگری ممکن است منجر به افزایش ناگهانی انتظارات مدیران از سیستم و ناتوانی سیستم از پاسخگویی به آنها باشد.
• افزایش ناگهانی هزینه ها در ابتدای به کارگیری: عدم مدیریت صحیح فناوری هایی که در سطح گسترده ای از سازمان مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است هزینه بالایی را برای سازمان به وجود آورد. BI به دلیل گستردگی اش در سازمان و نفوذ در بسیاری از فرایندهای سازمانی ممکن است در ابتدای به کارگیری هزینه بسیاری را سربار سازمان کند. قسمتی از این هزینه بالا، طبیعی بوده و در بازگشت سرمایه جبران خواهد شد ولی قسمتی از این هزینه ها ممکن است به دلیل عدم مدیریت صحیح، عدم آموزش کافی کارکنان، عدم بررسی تمام جوانب سیستم و... به وجود آید.
با توجه به موارد فوق مشاهده می شود که تغییر از وضعیت زیرساخت ها و فرایندهای تجاری فعلی سازمان و سازگار کردن آنها با فناوری نوین BI مهمترین چالش سازمان باشد. بهترین راهکار برای این سازگاری استفاده از روش های BPR (Business Process Reengineering) می باشد.
• یکی دیگر از چالش عمده سازمان ها در استقرار هوش تجاری، بحث یکپارچگی و تجمیع داده های سازمان در قالب انبار داده است.معمولا داه ها در یک سازمان توسط نرم افزارها و سیستم های اطلاعاتی مختلفی جمع آوری می شوند و همین موضوع باعث مشکل شدن کار تجمیع داده ها می شود. وقتی انبار داده مورد نظر سازمان به تمام زیر سیستم ها و نرم افزارهای سازمان وابسطه باشد، در صورت بروز مشکل در یک سیستم، کل پروژه دچار شکست خواهد شد.[12] ،[11]، [14]، [10]
رسیدن به هوشمندی واقعی به این معناست که بتوان برای این چالش های مهم بهترین راه حل را پیدا کرد.
اشتباهات رایج شرکت ها در ارزیابی زیرساختهای لازم برای پیاده سازی هوش تجاری و نادیده گرفتن موارد ذیل:
- نبود هیچ همراستایی صریحی بین استراتژی هوش کسب و کار و استراتژی کسب و کار
- ندانستن چگونگی تعریف نیازهای اطلاعاتی
- نداشتن چشم انداز بازاریابی برای اخذ حمایت سازمانی
- عدم وجود موقعیت استراتژیک هوش کسب و کار در کسب و کار سازمان
- عدم وجود منابع کافی و بودجه برای حمایت از تلاش های مورد نیاز برای یک طرح موفق هوش کسب و کار
- استفاده از زیرساخت های فنی که به اندازه کافی از هوش کسب و کار حمایت نمیکند
- استفاده از طراحی و روش های توسعه سیستم های اطلاعات عملیاتی
- عدم استفاده از رویکردهای مهندسی مجدد فرآیند کسب و کار به منظور بهینه سازی استفاده از قابلیت های هوش کسب و کار جدید
- عدم تمایل به ایجاد تغییرات سازمانی مورد نیاز برای به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز برای دستیابی به هوش کسب و کار
- عدم ایجاد مشوق های سازمانی
- عدم بهره برداری از پتانسیل کامل اطلاعات[16]
دلایل شکست پروژه های هوش تجاری درسازمان
هوش کسب وکار یک رویکرد و استراتژی بر مبنای معماری مبتنی بر فناوری اطلاعات است. اما پیاده سازی و استقرار هوش تجاری در سازمان نیازمند دیدگاهی همه جانبه است. دلیل 40 تا 60 درصد شکست پروژه های هوش تجاری رویکرد مبتنی بر فناوری اطلاعات محض بوده است.[2]، [4]، [5]
عواملی که برای شکست یک پروژه هوش تجاری میتوان در نظر گرفت عبارتند از:
1. فقدان همکاری و درگیری سازمانی
2 فقدان پشتیبانی از سوی سازمان
.3 فقدان بخش های اجرایی مختص کسب و کار
.4 فقدان کارشناس و آموزش
.5 فقدان برنامه ریزی دقیق
.6 فقدان توسعه تکراری
.7 داده های چند تکه و فاقد استاندارد
.8 عدم کیفیت داده های منبع و طراحی انبار داده ها
منبع: کتاب هوشمندی کسب و کار و داده کاوی
روش تحقیق
در این تحقیق، در مرحله اول، بررسی ادبیات موضوع در حوزه هوش تجاری انجام گردیده و ویژگی های بیان شده برای هوش تجاری و همچنین معیارهای ارزیابی زیرساختهای پیاده سازی آن از منابع و مراجع مختلف و توجه به عوامل چالش زا برای BI گردآوری شده و در جدول 1 ارائه شده اند. در مرحله دوم پس از استخراج معیارها و زیر معیارهای مورد نظر، پرسشنامه مقایسه زوجیAHP فازی طراحی گردید. آز آنجا که قلمرو مکانی تحقیق شرکت مخابرات میباشد، جامعه آماری این تحقیق شامل خبرگان حوزه هوش تجاری شرکت مخابرات می باشد.در مرحله سوم تحقیق با رویکرد استنتاج فازی، عوامل ساختاری موثر ، استخراج و شناسایی می شوند.و نهایتا مدل ارزیابی زیرساختهای پیاده سازی هوش تجاری با رویکرد استنتاج فازی ارائه میگردد.
به منظور ارزیابی معیار ها و زیر معیار ها به روش AHP فازی، پرسشنامه مقایسه زوجی برای معیارها طراحی گردید. و نظر پاسخ دهندگان در زمینه اهمیت معیار های ارزیابی زیرساختهای پیاده سازی هوش تجاری در سازمان اندازه گیری گردید.مخاطب اصلی نمونه برداری این تحقیق، خبرگان و مدیران ارشد فناوری اطلاعات شرکت مخابرات و متخصصین هوش تجاری در شرکت بوده اند.
مولفه های ارزیابی آمادگی زیرساختهای پیاده سازی هوش تجاری
پس از بررسی و مطالعه منابع مختلف بالاخص مدلهای ارائه شده برای ارزیابی زیرساختهای لازم برای پیاده سازی هوش تجاری، مولفه های موثر بر سنجش آمادگی زیرساختهای لازم برای پیاده سازی هوش تجاری، شناسایی و استخراج گردید.بعد از شناسایی مولفه ها، در شش بعد و رده اصلی، شامل "استراتژی و الزام BI "، "تکنولوژی اطلاعات"، "حمایت مدیران"، "همسویی کسب و کار و فناوری"، "تعریف درست نیزمندی ها" و "نیروی انسانی" با عنوان مدل سنجش سطح آمادگی ارائه میگردد.
ساختارسلسله مراتبی معیارهای ارزیابی زیرساختهای پیاده سازی هوش تجاری
1- استراتژی و الزام BI
1- رقبا
2- سیاستها، قوانین و الزامات
3- فرهنگ سنجش و اندازه گیری (بهبود مستمر)
4- فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی ( مهندسی فرایند تصمیم)
2- تکنولوژی اطلاعات (فناوری اطلاعات)
1- مدیریت تغییرات و سیستم موروثی
2- تجمیع اطلاعات
3- کیفیت دسترسی به اطلاعات
4- امکانات فنی (سخت افزار، میان نرم افزار، سیستم های مدیریت پایگاه داده)
3-حمایت مدیران
1- فرهنگ بکار گیری اطلاعات
2- همسوسازی کارکنان با تغییرات
3- پشتیبانی مالی
4- ایجاد نقشه راه هوش تجاری
4-همسویی کسب وکار و فناوری
1- ادراک مدیران از فناوری اطلاعات
2- کسب وکار محوری مدیران
3- نقش فناوری اطلاعات در سطوح استراتژیک سازمان
4- نقش پرسنل کسب و کار در پروژه های فناوری اطلاعات
5-تعریف درست نیازمندی ها
1- شناسایی فرصتها در عوامل مالی و فنی
2- مدیریت ریسک تجاری و فنی
3- استفاده موثر و قابل تکرار از IT در پروژه ها
4- ساخت بستر فنی انبار داده و اطلاعات کافی
5- وجود فرایند های عملیاتی
6- استفاده از ابزارهای تحلیل و توسعه
6-نیروی انسانی
1- فرهنگ پذیرش اطلاعات
2- مشارکت کاربران
3- مهارت تیمی
وزن¬دهی گزینه¬ها بر اساس روش تحلیل گسترش یافته چانگ
چانگ در سال 1992 روشی بسیار ساده را برای بسط فرایند تحلیل سلسله مراتبی به فضای فازی ارائه داد. این روش که مبتنی بر میانگین حسابی نظرات خبرگان و روش نرمالایز ساعتی و با استفاده از اعداد مثلثی فازی توسعه داده شده بود، مورد استقبال محققین قرار گرفت. مراحل انجام این روش به قرار زیر می¬باشد:
مرحله1؛ ترسیم درخت سلسله مراتبی: در این مرحله ساختار سلسله مراتب تصمیم را با استفاده از سطوح هدف، معیار و گزینه ترسیم کنید.
مرحله2؛ تشکیل ماتریس مقایسات زوجی: با استفاده از نظر تصمیم گیرنده، ماتریس مقایسات با بهره¬گیری از اعداد فازی مثلثی را بر اساس نظرات چندین تصمیمگیرنده تشکیل دهید.
...
نتیجه گیری
این تحقیق نیاز و ضرورت ارزیابی زیرساختهای پیاده سازی هوش تجاری در سازمان را مطرح نمود و نشان داد سازمانهایی که هدف استقرار هوش تجاری را دارند باید قبل از هر کاری به بررسی زیرساختهای لازم و سنجش میزان آمادگی سازمان بپردازند. همانطور که در مقاله مطرح شده است این عوامل زیرساختی سهم بسیار مهمی از چالشهای احتمالی و موارد منجر به شکست پروژه های هوش تجاری را به خود اختصاص میدهند و همین امر منجر به لزوم توجه بیش تر به موارد فوق میباشد. سنجش و ارزیابی سازمان اطلاعاتی و کاربران کسب و کار، سطح فعالان هوش تجاری و فرهنگ سازمانی احتمال موفقیت سازمان در استقرار ابتکارات هوش تجاری را افزایش میدهد.
قبل از اینکه سازمان ایجاد انبار داده و ابتکارات هوش تجاری را به عنوان مبدا حرکت قرار دهد میبایست خود ارزیابی را برای سنجش میزان آمادگی اش کامل نماید. آنها باید بطور صادقانه مهارت های موجود، سطوح فعالان هوش تجاری و فرهنگ سازمانی را محاسبه کنند، قبل از هزینه و تعیین مجموع پول و بودجه مورد نیاز متوجه چالش های پیش رو خواهند شد و میتوانند میزان موفقیت را تشخیص بدهند. با توجه به رتبه بندی معیارهای لازم، وجود فریمورک و اهداف استراتژیک برای هوش تجاری در درجه اول اهمیت قرار دارد. در یک پیوستار، سازمان هایی که به هوش تجاری نگرش استراتژیک دارند، و از آن به عنوان یک تسهیلگر برای تغییرات مورد نیاز کسب و کار و تحقق اهداف کلیدی آن بنا میکنند، به بهره سودهای بالایی که از نگاه وسیع تر به کسب و کار حاصل می شود، دست خواهند یافت. اهداف کسب و کار باید خلاقیت و سرمایه گذاری هوش تجاری را راهبری کند. با حمایت مدیران، تکنولوژی کارآمد و تعریف درست نیازمندی ها این همسویی میان کسب و کار و فناوری اطلاعات تامین گشته و نیروی کارآمد هدایت میشود. ارزیابی این مولفه ها در سازمان به منظور آمادگی برای مقابله با چالش های پیش رو و یک پیاده سازی موفق ضروری مینماید.
تعریف پروژه " پیاده سازی هوش تجاری در شرکت مخابرات ایران "انجام شده و این مهم نشان دهنده وجود عزم جدی برای ایجاد انبار داده و یکپارچه سازی اطلاعات در شرکت مخابرت ایران است. با توجه به اینکه شرکت مخابرات ایران، در راستای پاسخ به نیازهای جاری کسب و کار نیازمند بهره مندی از سیستمهای فناوری اطلاعات است، لذا این پروژه در راستای برنامه های بلند مدت و استراتژیک شرکت مخابرات ایران می باشداز همین رو این شرکت جهت انجام ارزیابی آمادگی مورد انتخاب قرار گرفته است.
منابع:
1- جمشید نامی و شاهو آقایی، 1391،"ارائه مدل سنجش سطح بلوغ هوش تجاری با رویکرد استنتاج فازی در صنعت بیمه ایران"
2- سعید روحانی ، احد زارع رواسان، زمستان 91، " مدل ارزیابی سطح هوش تجاری در سیستم های سازمانی"، فصلنامه مطالعات مدیریت فناوری اطلاعات سال اول، شماره 2،
3- براهویی و همکاران. 1392. هوش تجاری، مفاهیم و اهمیت آن از دید مدیران سازمان. بازیابی ، بانک مقالات بازاریابی ایران.
4- علیرضا طالب پور، سید محمود شجاعی کیا سری، زمستان 92"ضرورت ها ، پیش نیازها، چالشها و مراحل استقرار هوش تجاری در سازمانها"
5- آمنه علاقبندان،1389"هوش تجاری موفق رازهایی برای کاریردی کردن هوش تجاری"، HOWSON, Cindy"
6- آرش خسروی، شهریور 92،"ضرورت بکارگیری هوش سازمانی در سازمان ها، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی"
7- سیما صالحی، شرکت ایزایران ،" مروری بر روشهای ارزیابی هوشمندی کسب و کار"، مرکز معماری سازمانی
8- محمدرحیم اسفیدانی، روح الله نوری 1390،" هوش تجاری"
9- سید محمدطباطبایی نسب، منا رهایی، اسفند1390،"بررسی هوش تجاری و تعیین عوامل موثر برآن"، کنفرانس ملی فناوری اطلاعات و جهاد اقتصادی
10- آزاده عربی، اسفند1388،"10 چالش مهم برای موفقیت پروژه های هوشمندی تجاری"، Shaku Atre
11- فرید خوش الحان و معصومه نوروزی، 1384،"بررسی دلایل شکست پروژه های فناوری اطلاعات در سازمانها"، دومین کنفرانس بین المللی مدیریت پروژه
12- امیر مهرانی، 1388،"هوش تجاری برای مدیران"
13- سید محمدطباطبایی نسب، منا رهایی، 1390،"بررسی هوش تجاری و تعیین عوامل موثر برآن"، کنفرانس ملی فناوری اطلاعات و جهاد اقتصادی،
14- وحید رضا سلامت،1390، "سیستم های هوش تجاری" (داده کاوان)
15- علیرضا سروش ، اردشیر بحرینی نژاد، 1388 ،"هوشمندی کسب و کار و داده کاوی"
16- Steve Williams,Nancy Williams,2004,”Assessing BI Readiness:A Key to BI ROI,
17- Steve Williams,Nancy Williams,2007, ”The Profit Impact of Business Intelligence”
18- Deepak Pareek ,2007,”BUSINESS INTELLIGENCE FOR TELECOMMUNICATIONS”,
19- Mahdi Bahrami,Mohammad Arabzad, Mazaher Ghorbani,2012,”Innovation In Market Management by Utilizing Business Intelligence: Introducing Proposed Framework”, Social and Behavioral Sciences
20- Celina M. Olszak and Ewa iemba, 2007، “Approach to Building and Implementing Business Intelligence Systems”, Poland. Interdisciplinary Journal of Information,Knowledge, and Management,
...